نویسنده: کریس‌ شور
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
مترجم:حسن چاوشیان

 

Myth
‏اسطوره روایت مقدسی است شامل موجودات ماوراءالطبیعی، و تجسمی از آگاهی جمعی، که عقاید عامه درباره‌ی نوع بشر، دنیای اجتماعی و ماهیت و معنای جهان را در خود جمع آورده است. نظریه‌های قرن بیستمی اسطوره را می‌توان به نظریه‌های روانشناختی، کارکردگرا، ساختارگرا و سیاسی تقسیم کرد.
‏انسان‌شناسان قرن نوزدهم به دلیل علاقه‌ای که به بحث تکامل و اشاعه‌ی فرهنگ‌ها داشتند درصدد کشف خاستگاه اسطوره بودند و اسطوره‌ها را به مثابه تفکر غیرعلمی و ثبت ناقص و تحریف شده‌ی رویدادهای تاریخی تفسیر می‌کردند. در رهیافت‌های روانکاوی که زیگموند فروید پایه‌گذار آن بود (روان‌کاوی) معمولاً در اسطوره‌ها، مضامین تضادهای روانی جهانی (سرکوب، تابوی جنسی، حسادت خواهر و برادری، عقده اودیپ) یا تصاویر نوع ازلی برخاسته از «ناخوداگاه جمعی» (Jung, 1963) را جست‌وجو می‌کردند.
‏سنت انسان‌شناسی کارکردگرا، که بهترین نمونه‌ی آن آثار مالینوفسکی است، این نظریه‌ها را به دلیل جداساختن اسطوره‌ها از متن اجتماعی آن‌ها مورد انتقاد قرار داد. مالینوفسکی بر مبنای مطالعات تجربی خویش در جزایر تروبریاند این استدلال را مطرح کرد که «در فرهنگ بدوی اسطوره کارکردی حیاتی ایفا می‌کند»: اسطوره محصول ایمان زنده‌ای است که هنجارهای گروه را رمزگذاری و تقویت و قواعد و اخلاق را حفاظت و همبستگی اجتماعی را بیش‌تر می‌کند (Malinowski, 1984, p. 79) (کارکردگرایی).
‏رهیافت‌های معاصر، ازجمله رهیافت لیچ (Leach and Aycock, 1983) و بارت (Barthes, 1973)، از ساختارگرایی و خصوصاص لوی- استروس (Lévi-Strauss, 1964-72) تأثیر شایانی پذیرفته‌اند. لوی- استروس با استفاده از نظریه‌هایی که در روان‌کاوی و زبان‌شناسی پرورانده شده، تفسیری از اسطوره‌ها به عمل آورده که در آن اسطوره نه به منزله‌ی منشوری برای عمل که نظم و ترتیب اجتماعی موجود را تبیین یا شروع می‌کند، بلکه به منزله‌ی نظام‌های نشانه مطالعه می‌شود؛ اسطوره زبانی است که معنای آن به رمز درآمده و زیرسطح ظاهری روایت پنهان است. اسطوره‌ها ابزارهایی شناختی‌اند که برای تأمل درباره‌ی تناقض‌ها و اصول زیربنای همه‌ی جوامع بشری و حلّ آن‌ها به کار می‌روند، و هر اسطوره روایت دیگری از مضامین عام و جهانی است که عناصر نمادین را به صورت مجموعه تقابل‌های دوتایی (مادر/ پدر، طبیعت/ فرهنگ، مؤنث/ مذکر، خام/ پخته) بازترکیب می‌کند. این تقابل‌های دوتایی مقوله‌های مفهومی بنیادین ذهن بشر را آشکار می‌کنند. فنون و روش‌های ساختارگرایانه‌ی لوی- استروس بصیرت‌های سودمندی درباره‌ی درون‌مایه‌های زیربنایی اسطوره‌ها به دست داده است، اما منتقدان ادعا می‌کنند که‌این رهیافت نوعی تقلیل‌گرایی و «‏بازی کلامی با یک ضابطه‌ی تعمیم یافته» ‏است که نمی‌تواند حقیقت را به ما بنماید (Leach, 1970, p. 82).
‏در علوم سیاسی، معنای اصطلاح اسطوره گاهی چنان بسط یافته که شامل فلسفه‌ی سیاسی، ایدئولوژی و دین نیز می‌شود. مشهورترین نویسنده‌ی این سنت سورل بود که از نظر او اسطوره‌ها (از جمله اعتصاب عمومی و انقلاب پرولتاریایی) تصاویری بودند که می‌توانستند به صورت غریزی همه‌ی احساساتی را بیدار کنند که به مردم، حزب یا طبقه قدرت می‌دهند تا همّت و نیروی خود را برای عمل سیاسی جمع کنند. از نظر سورل (Sorel, 1906) همه‌ی جنبش‌های اجتماعی بزرگ با پیروی از یک اسطوره شکل گرفته است، اسطوره‌ای که آرمان‌های ضروری برای اتحاد مردم و پشتیبانی از نهضت را فراهم می‌آورد. ایده‌ی اسطوره به مثابه عنصر ضروری در بافت ایدئولوژی در تلقی موسولینی از فاشیسم به منزله‌ی ایمانی زنده دیده می‌شود. اسطوره‌ی سیاسی ابزاری برای بسیج است، تجلیلی از انگیزه‌های غیرعقلانی است که جاذبه‌ی آن برای اسطوره‌سازان بیشتر به دلیل رؤیای مبهم و مطبوع نجات و رستگاری است و نه استدلال‌های عقلی مبتنی بر اصول انتزاعی (Tudor, 1972, p. 130).
‏محور اکثر نظریه‌های اسطوره‌ این اندیشه است که اسطوره‌ها بی‌ارتباط با زمان و مکان عادی و بیرون از آن‌ها هستند. «روزی روزگاری»‏، «‏عصر طلایی»، «‏در آغاز زمان» یا «‏در پایان تاریخ» همه به معنای رویدادهای گذشته یا آینده‌ای هستند که رابطه‌ی تقویمی با زمان حاضر ندارند. از این جهت، اسطوره‌ها را به مثابه «‏پدیده‌هایی حدّی» ‏تفسیر کرده‌اند که در زمان‌ها و مکان‌هایی واقع‌اند که «‏بینابین» اوضاع معمول امور قرار دارند (Turner, 1968, p. 578). به ‌این ترتیب، طبق نظر الیاده (Eliade, 1968, p. 34) کسانی که به اسطوره‌ها گوش می‌سپارند موقتاً از دنیای روزمره به دنیایی منتقل می‌شوند که در آن زمان «‏تقدس‌آمیز»، «‏متمرکز» ‏و «‏فشرده» ‏است.
منبع مقاله :
آوتوِیت، ویلیام. باتامور، تام؛ (1392)، فرهنگ علوم اجتماعی قرن بیستم، ترجمه: حسن چاوشیان، تهران: نشر نی، چاپ اول